نحوه برخورد با کودک داغدیده
روان کودک از همان اوایل نوزادی در حال شکل گیری است. کودک به تنهایی توانایی رویارویی با دنیای بیروني را ندارد و این مقابله را تنها به کمک ابژه های مهم زندگی اش انجام می دهد. در اصل، این ابژه ها هستند که به روان کودک انسجام می دهند و نبودن آن منجر به فروپاشی روان کودک می شود. لذا از دست دادن ابژه منجر به گمگشتگي خود در کودک خواهد شد. در سوگ، ما با چنین تهدیدی روبرو هستیم.
روان کودک داغدیده
در این شرایط، روان کودک نیاز دارد برای پر کردن جای خالی ابژه از دست رفته، بیش از پیش روی آن سرمایه گذاری کند. بدین معنا كه روان کودک نیاز دارد ابژه را یادآوری کند، در خلوت با نمادهای وی حرف بزند، در آغوش بگیرد و یا برایش نامه بنویسد. این واکنش طبیعی روان برای پرکردن یا ترمیم جای خالی ابژه است و کودک نیاز دارد با یادآوری نماد های ابژه از دست رفته، وی را حاضر در زندگی اش ببیند تا یکباره خود را تنها و بی پناه در جهان نیابد.
بنابراین، از بین بردن نشانه، عکس های فرد از دست رفته، یا اجتناب از گفتگو درباره وی و فضا ندادن به تنها ماندن كودك با يادگاري ها يا خاطرات والد از دست رفته مي تواند در فرآیند حل و فصل شدن سوگ کودک اختلال ایجاد کند. بايد توجه داشت كه وجود فردي قابل اعتماد و آگاه كه توانايي صحبت در مورد حالات و هيجانات كودك را درباره فرد از دست رفته (به دليل مرگ، جدايي يا بيماري) دارد، بسيار حائز اهميت مي باشد.
چون اين ترك ناگهاني می تواند باعث به وجود آمدن هيجانات عميقي مانند “من بچه بدي بودم كه او مرا ترك كرده”، “او مرا دوست نداشته كه تنهايم گذاشته” و … شود. پس بهتر است کودک در فضای خانه خودش در كنار والد باقی مانده و یا در کنار فردی که کودک به او دلبستگی عمیقی دارد بماند و با نمادهای فرد از دست رفته رو به رو شود.
احساسات کودک داغدیده
در ابتدای فرآیند سوگ، کودک دچار احساس گناه می شود و به خاطر هیجانات منفی، خود را سرزنش می کند، يا حتی کودک نسبت به فرد متوفی دچار احساس نفرت می شود. به این دلیل که وی را ترک کرده است. اما در طول زمان احساسات منفی کودک کمتر شده و بخش های خوب ابژه ی از دست رفته بازیابی می شوند. در واقع کودک دست به جبران می زند و به شکل درونی رابطه خود را بازسازی می کند.
از اهداف بسیار مهم ملاحظات روان شناختی در سوگِ كودكان، فراهم آوردن محيطي حمايت گر است. اگر به مسئله سوگ کودک رسیدگی نشود ، ممکن است فرد بعدها دچار تغییر شکل سوگ در شکل های جایگزین مانند افسردگی ، مصرف مواد و اختلال شخصیت فردی شود. حل و فصل سوگ در كودكان مستلزم حفظ رابطه با فرد از دست رفته است. درست است امكان رابطه جسماني با فرد متوفي وجود ندارد اما بايد امكان رابطه روان شناختي با آن فرد حفظ شود.
دو حالتی که فرآيند سوگ را دچار آسيب مي كنند
- سوگواري طولاني يا مزمن
- عدم سوگواري
سوگواري طولاني
نشانه هاي سوگ بغرنج غم و اندوه شديد، احساس گناه، اشتياق و حسرت عميق در مورد متوفي، درگيري ذهني با عزيز فوت شده و يا اتفاقات پيرامون مرگ، اجتناب از به ياد آوردن فقدان، تندخويي و به سختي اعتماد كردن يا مراقبت كردن از ديگران را شامل مي شود. البته اين نشانه ها بايد بيشتر از مدت زماني كه انتظار داريم سوگ به پايان برسد، ادامه پيدا كند.
عدم سوگواري
گرچه نبايد با سوگواري شديد كودكان را وحشت زده كنيم اما از طرفي نيز نبايد اين مسائل را بي اهميت جلوه دهيم. نماد و خاطرات فرد متوفي را از دسترس خارج كردن، ياد و صحبتي از فرد متوفي به ميان نياوردن، استفاده از جملاتي كه كاملا بي پايه و اساس است مثلا “به سفر طولاني رفته است” و … از متداول ترين اشتباهات در اين دوران است.
سخن پایانی
سوگ زماني پايان مي يابد كه فرد بتواند فرد متوفي را در روانش حذف نكند تا از اين طريق بتواند با غياب فرد از دست رفته و حسي كه به او داشته، كنار آيد. پس بنابراين پرونده سوگ هيچ گاه بسته نخواهد شد، بلكه با گذشت زمان معناهاي تازه اي براي فرد آشكار مي گردد. روان درمانی کودک می تواند نقش بسزایی در شکل گیری رفتارهای کودک داشته باشد.
نویسنده: عسل ناجیان. كانديداي دكتری روانشناسي باليني
بیشتر بخوانید:
معایب خوابیدن کودک کنار والدین فرزندان افراد خودشیفته
این مطالب نیز ممکن است برایتان مفید باشد
0 Comments