آموزش مهارت های فرزند پروری به والدین
آموزش مهارت های فرزند پروری به والدین اهمیت بالایی دارد زیرا همه والدین رویاهایی برای فرزندان خود دارند. میخواهند آن ها شاد و ایمن بزرگ شوند و موفق، مستقل، مهربان و خردمند باشند. والدین به عنوان اولین و نزدیکترین افراد زندگی کودکان میخواهند نقشی در واقعیت پیدا کردن این رویاها داشته باشند. این نکته مخصوصاً در طول سال های نوباوگی و پیش از مدرسه بسیار اهمیت دارد.
در طول این سال ها والدین، دنیای کودکان خود هستند؛ هیچ دوره رشد دیگری وجود ندارد که کودکانشان به این نحو و به طور کامل به آن ها وابسته باشند. این زمانی است که به بهترین شکل و بیشترین مقدار می توانند به تجربیات فرزندان خود شکل دهند تا بتوانند به رویاهای خود دست پیدا کنند.
با این حال همانطور که همه به خوبی می دانیم عمل کردن به این حرف ها از گفتن آن ها به مراتب سختتر است. اما شروع فررندپروری از سال های ابتدایی و تغییرات رفتاری از دوران کودکی و آموزش چگونگی مقابله با افکار و احساسات دشوار والدین در برابر چالش ها، به آن ها یاد خواهد داد که چطور هشیارانه و مشفقانه کودک را حتی در دشوارترین یا آسیب پذیرترین لحظات پرورش دهند.
فرزند پروری کودکان
داشتن رابطه خوب با کودک و تنظیم محدودیت های مناسب برای او در همه سنین رشدی مهم است اما اهمیت خاصی در دوران آغازین کودکی دارد. سال های اولیه کودکی منادی بسیاری از تغییرات، تحولات و چالش ها برای خانواده است.
همانطور که کودک ویژگی های اجتماعی، هیجانی و رفتاری پیچیده تری به دست می آورد، راهبردها و مهارت های فرزندپروری والدین هم بایستی رشد کرده و تغییر کند. دوران اولیه کودکی زمانی است که والدین باید با بیشترین حساسیت کودک را راهنمایی کنند و در همان زمان محکم و قاطع محدودیت هایی برای او تنظیم کنند.
بیشتر بخوانید: نحوه برخورد با کودک داغدیده
تغییر سبک فرزندپروری
هر چند همه والدین تغییر کرده و رشد می کنند تا متناسب با رشد رفتاری، هیجانی و شناختی کودک رفتارکنند، بعضی اوقات این تحولات فرزندپروری به طور دردناکی سخت است.
برای مثال همچنان که کودک رشد میکند، به دنبال خودمختاری بیشتری میگردد، تشنه دانش بیشتری می شود و از وابستگی مطلق به خانواده به سوی درآمیختگی بیشتر در رابطه با دوستانش در مدرسه پیش می روند.
با این حال دانستن اینکه این تحولات عادی است لزوماً منجر به آسانتر شدن آن ها نمی شود. در واقع این دانش ممکن است آن تحولات را سختتر هم بکند چون همچنان که کودکان بزرگتر میشوند ممکن است والدین احساس کنند که رفتار کودکشان کمتر و کمتر تحت کنترل آن ها است.
بسیاری از رویکردهای فرزندپروری در تلاش هستند مهارت های فرزندپروری جدیدی نظیر برقراری یا بازسازی رابطه والدین با کودک، تنظیم باثبات محدودیت ها و اطمینان یافتن از پیروی کودک از راهنمایی ها را به والدین بیاموزند.
با پژوهش های گسترده در زمینه کودکان و خانواده به طورکلی میتوان گفت که مشکلات رفتاری اغلب وقتی اتفاق می افتند که والدین این سه کار را انجام دهند:
۱. در توجه کردن به کودک وقتی خوب رفتار می کند، شکست می خورند.
۲. توجه زیادی به رفتارهای منفی می کنند.
۳. تهدیدات توخالی می کنند یا درخواست های خود را از کودک به سرعت زیادتر می کنند.
این سه اقدام اغلب باعث می شود مشکلات رفتاری کودک نظیر عدم اطاعت، کج خلقی و پرخاشگری ادامه پیدا کند.
به طور مشابه ممکن است کودک یاد بگیرد که والدین را مجبور کند تسلیم شده و درخواست های به لحاظ رشدی مناسب را از او نداشته باشند.
به عنوان یک مثال رایج به مادر و کودکی فکر کنید که در فروشگاه هستند، کودک در آغاز به نرمی التماس می کند که مادرش برای او مقداری شکلات بخرد، مادر می گوید نه و از کودک می خواهد که ساکت باشد. کودک صدایش را بالا می برد و شروع به گریه می کند. مادر همچنان نه میگوید و رفتار کودک بدتر می شود، مادر خجالت می کشد، ضربان قلبش بالا می رود و شروع به عرق کردن می کند و همچنان که مردم به او و کودکش خیره شدهاند، او فکرهای زیادی درباره شکست و ناتوانی اش به عنوان یک مادر می کند.
اغلب مادر کوتاه میآید و مقداری شکلات برای کودک میخرد؛ پس فرزندپروری به والدین یاد میدهد که چطور به رفتار خوب توجه کرده و به آن پاداش بدهند، چطور خردمندانه انتخاب کنند که چه رفتار بدی را می توان نادیده گرفت و چطور به طور ساده و موثر کودک را راهنمایی کنند که معمولا این روش ها در بستر بهبود رابطه والد کودک آموزش داده می شوند.
بیشتر بخوانید: نحوه برخورد با کودک داغدیده
والدین و فرزندپروری
با وجود آگاهی و استفاده ماهرانه از تکنیک های فرزند پروری، مطمئناً پرورش بعضی کودکان سخت تر است.
مثلاً بعضی کودکان مخالفت ورزی بیشتری دارند، لجبازترند و بیشتر جروبحث می کنند یا به خوبی به پاداش ها پاسخ نمیدهند، برخی دیگر سختگیرند یا در برابر وقت خواب مقاومت می کنند یا با دیگر کودکان زیاد دعوا می کنند.
بنابراین توجه به آنچه درون ذهن والدین در طول فرزندپروری می گذرد، احساسات و افکار وی مخصوصا زمانی که به موانع برمیخورند بسیار ضروری است و آنچه مدیریت موقعیت ها یا شرایط خاص را سخت تر می کند، در واقع افکار و احساساتی است که والدین درباره فرزندان دارند، که این افکار و احساسات مانع این می شود که کودکان خود را واقعاً ببینند و به صورت حمایت آمیزی به آن ها پاسخ بدهند.
بنابراین والدین باید به خوبی آموزش ببیند که بتوانند انتخاب کنند که به جای اینکه مراقب ذهن خود باشند مراقب کودک خود باشند و به خوبی از پس موانع موجود در مسیر فرزندپروری بربیایند.
سخن پایانی
پس به طور خلاصه نوع برخورد والدین مخصوصا در سال های اولیه کودکی نقش کلیدی در شکلگیری رفتار کودک دارد و باید در نظر داشت با این که آگاهی خوب و استفاده ماهرانه از سبک های فرزند پروری بسیار مهم اند اما این تنها بخشی از تصویر کامل آن چیزی است که پرورش کودک را برای والدین سخت می کند و همیشه موانع زیادی از جمله استفاده نادرست یا بی ثبات از تکنیک های فرزند پروری یا احساسات و افکار والدین سر راه اجرای فرزند پروری و مدیریت رفتار کودکان وجود دارد.
نویسنده: عاطفه فرهادیان، روانشناس بالینی و درمانگر کودک و نوجوان
0 دیدگاه